چه عاشقانه ی زیباییست
وقتی که میگویی: ஜ الهی...
و او می گوید ஜعبدی.....



تاريخ : جمعه 30 خرداد 1393برچسب:, | 11:30 | نويسنده : حسن رهنما |

من نمي گويم ولي فقيه معصوم است

اما ملتي که به امر خدا به امر ولي فقيه

اعتماد مي کنند،



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 30 خرداد 1393برچسب:, | 11:27 | نويسنده : حسن رهنما |

شهید آوینی:

زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است

سلامت تن زیباست، اما پرنده‌ی عشق، تن را قفسی می‌بیند

که در باغ نهاده باشند

و مگر نه آنکه گردن‌ها را باریک آفریده‌اند تا در مقتل کربلای

عشق آسان‌تر بریده شوند؟



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 30 خرداد 1393برچسب:, | 11:8 | نويسنده : حسن رهنما |



تاريخ : پنج شنبه 29 خرداد 1393برچسب:, | 17:16 | نويسنده : حسن رهنما |



تاريخ : پنج شنبه 29 خرداد 1393برچسب:, | 17:8 | نويسنده : حسن رهنما |



تاريخ : سه شنبه 20 خرداد 1393برچسب:, | 23:20 | نويسنده : حسن رهنما |

آدمها سه دسته اند:
- عینک
- ملحفه
- فرش

وقتی یک لکه ی چایی بنشیند روی عینکت، "بلافاصله" زود آن را با "دستمال کاغذی" پاک می کنی
وقتی همان لکه بنشیند روی ملحفه، می گذاری "سر ماه" که لباس ها و ملحفه ها جمع شد، همه را با هم با "چنگ"می شویی
وقتی همان لکه بنشیند روی فرش، می گذاری "سر سال" ، با "دسته بیل" به جانش
می افتی
خدا ( و به تعمیم آن: ولی خدا) هم با بنده های مومنش مثل عینک رفتار می کند.
بنده های پاک و زلالی که جایشان روی چشم است، تا خطا کردند، بلافاصله حالشان را می گیرد (والبته دردنیا و خفیف) .. دیگران را به موقعش تنبیه می کند آن هم با چنگ
و آن گردن کلفت هایش را می گذارد تا چرک هایشان جمع شود
(قرآن کریم: ما به کافران مهلت می دهیم تا بر کفر خویش بیافزایند) و سر سال
(یا قیامت، یا هم دنیا و هم قیامت) حسابی با دسته بیل از شرمندگیشان
در می آید ...

قراتی.



تاريخ : سه شنبه 20 خرداد 1393برچسب:, | 23:14 | نويسنده : حسن رهنما |

یکی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطره ای گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند.

آنها به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن و رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود که خیلی ترسیده بودند واینگونه به نظر می رسید که آنها تصور می کردند که الآن آقا دستور دستگیری آنها را فورا صادر خواهد کرد. ولی برخلاف تصور آنها آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟(البته آقا می دانست)؛ آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت؛ و جواب داد خیر من و این دختر دوست هستیم.

آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود : بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید. آقا به آنها پیشنهاد داد که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، و من هم آمادگی دارم که شخصا خطبه عقد شما را بخوانم.
آن دو خداحافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند .
آقا هم خطبه عقد آن دو را جاری کردند . با برخورد کریمانه ایشان این دو جوان مسیر زندگی خود را تغییر دادند آن دختر به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند.



تاريخ : سه شنبه 13 خرداد 1393برچسب:, | 15:18 | نويسنده : حسن رهنما |

بسیج

بسیج دانش آموزی

بسیج دانش آموزی داراب

بسیج دانش آموزی هنرستان داراب

بسیج دانش آموزی هنرستان فنی هفده شهریور داراب